هانای عزیزمهانای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

دنیای شگفت انگیز از جنس هانا

نه ماهگی دخترم هانا

1393/10/23 10:01
نویسنده : مامان هانا
222 بازدید
اشتراک گذاری

هانای   منخیلی بازیگوش شدی

دستای ناز کوچولوتو به مبل و پایه صندلی میگیری که زودراه بری

با خنده هات قند تو دلم اب میشه

بگیم بیا بغلم بریم دد سریع میای

وقتی بابایی میاد میری دم در استقبالش انقد نگاش میکنی که بغلت بکنه کلی هم ذوق میکنی

روی صندلی غذا یاد گرفتی غذا بخوری

غذا خوردنت هم باید با سرگرمی باشه

صداها و صوت هایی که در میاری به حرف زدن نزدیک شده

در روز چهاردست و پا توخونه همه جا سر میزنی

هرجا میبرمت همه قربون صدقت میرن

من خیلی خیلی خوب میشناسی

موقعیکه خوابت بیاد یا گرسنه باشی میای دنبالم پاهامو میچسبی میگی ماماماما....

وای من فدات بشم.....

انگار همه چیز میفهمی انگار همه چی رو خوب یاد میگیری

بابایی میره دستشویی یا حموم میری پشت در دستاتو میگیری به در بلند میشی میزنی به در بعد من میگم بابایی هانا جون منتظرت

فقط کافی صدای تبلیغات از هر شبکه به گوشت برسه هر جای خونه باشی اول با تعجب اطرافتو میبینی بعد چهاردستو پا با اون دستای نازت خودتو به تلویزیون میرسونی خیلی دوست داری جالب اینه که کلی هم ذوق میکنی

وقتی زمین میخوری یا به جایی میخوری گریه میکنی بهت یاد دادم زمین رو میزنم میگم زمین بد تو هم منو نگاه میکنی بعد اروم میشی

صدای اهنگ یا صدای شادی میشنوی روی زانوهات می ایستی یا میشینی تند تند دست میزنی مخصوصا جلوی تلویزیون که باشی

هانا من خدارو شکر میکنم که تورو به من و بابایی هدیه داد

وای دخترم چقدر قلبم برایت سریع خودشو به تپیدن می اندازه که که نفسم حبس می شود

قرار ماه بعد بریم اتلیه عکاسی که ازت عکس های خوشگل بگیریم میخواستم وقتی چهارو پنج ماهت بود ببرمت ولی دوست داشتم کامل بتونی بشینی

خدایا به خاطر همه چیز شکرت میکنم و هزاران بار تکرارت میکنم

خدایا ممنونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)