هانای عزیزمهانای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 23 روز سن داره

دنیای شگفت انگیز از جنس هانا

تب شب!

  اشك هايت به درخشندگي مرواريد  از چشمان معصومت به سرعت سر ميخورد، گرماي بدنت بالا مي رفت  و من همچنان قبلم فشرده ميشد  كه تو را چگونه دريابم  در حالي كه تو در ميان دستانم بودي، گريه هايت پر از درد بود  و نگاهت به نگاه من گره خورده بود  كه تورا در اغوشم محكم بگيرم و رهايت نكنم  چرا كه تو براي خوب شدن نگاهم ميكردي ومن  همچون كسي كه قلبش را زير دردها ميفشارند  ديوانه وار ميجنگيدم كه تو را بهتر ببينم و تو با صداي نالان گريه سر ميدادي واي  خداي من چرا شب تمام نمي شود !!  اري كودك من  تو ان شب بيمار شدي  و من از تب تو بيشتر ميس...
15 بهمن 1393

خواب تابستونی

پاهای کوچلوش از ملافه بیرون زده بود روی تشک مامانش... با اون نفس های کفتریش بعد از خوردن شیر قش کرده بود... موهای لخته نازش از باد پنکه تکون میخورد...  یکی از لپاش روی تشک آویزون بود... لبخند ملیحش تو خواب زیبا شدنش دو چندان می کرد... وای چه صحنه ای بود!!!! کسی نبود جز هانای عزیزم   ...
21 تير 1393

معنی عشق

خنده هایت زل زدن چشمهایت به برچسب های روی دیوار و خندیدن به آنها ترسیدن از چیزی بعد لبهایت جمع می کنی آماده گریه می شوی که من بغلت می کنم احساس امنیت می کنی همه اینها معنی عشق را برایم پررنگ می کند وقتی باهات حرف می زنم برای قهه قهه زدن دهانت را باز می کنی وقتی دستاتو موقع شیر خوردن روی سینه ام می اندازی و محکم بغل می کنی  وای چه حسی دارم من ... بازهم معنی عشق را زیباتر می کنی دختر قشنگ من: مثل همان آفتابی که همه جارو روشن می کند                                                 ...
17 تير 1393

به خدا دوباره سلام ميكنم

گاهي اوقات با تمام خستگي هايت با تمام دلواپسي هايت هنوزم قدم برمي داري به نوري چشم دوخته اي كه نجاتت دهد  اميد داري كه درست ميشود   ان نور خداست و ان اميدي كه در قلبت موج ميزند بزرگي خداست خدايا مارا درهيچ شرايطی تنهايمان نگذار خدايا دلهايمان مثل قطره ابي است كه به دنبال دريا ميگردد خدايا چشمانمان همان نوري را ميخواهند كه سو بگيرند وقلبمان تورا ميخواهد  خدايا تنهايم نگذار كه بتوانم  خدايا اميدم به توست راهم به سوي تو شايدي از تو دور شده باشم ولي ديگر نميخواهم راه ديگري را بروم نجاتم بده كه دستانم را در زنجير بزرگيت گره بزنم كه بتوانم به سويت ادامه دهم خدايا ما را به خاطر خطاهايمان ناداني هايمان بدي هايمان...
22 دی 1392
1